سهندجان،مهرخدا،عمرمامان،روح بابا...

متن مرتبط با «سفر یک روزه در تهران» در سایت سهندجان،مهرخدا،عمرمامان،روح بابا... نوشته شده است

شهادت پدر یتیمان عالم ، امام علی ع تسلیت باد

  •                                 حلوای هویج برای شهادت امام علی ع پختم که بسیار خوشمزه بود ..   دفعه اول برای افطاری دو سالگی ات به سال قمری کیک حلوایی پختم که حلواش هویج بود و بسیار مورد پ, ...ادامه مطلب

  • 26 رمضان المبارک در کنار عشقت مامان جون

  •                                                                        , ...ادامه مطلب

  • یک روز فوق العاده ی اردی بهشتی

  •  سلام عشق مامان هفته ای یک بار ما میریم خونه ی مامان جون و هفته , ...ادامه مطلب

  • سیزده تون بدر عزیزای دلم

  • سلام فسقل خانامسال  شکر خدا بزرگتر شدی و لذتی که از گردش و چهارشنبه سوری و سیزده بدر بردی خیلی بیشتر از سالهای قبل بود  داریم میریم خونه ی مامان جون تا وسایل رو بار بزنیم.. همین اول راه زدی زیر همه ی قول و قرار ها و موقع رانندگی رفتی بغل باباییدر پارک جنگلی یه جای خوشگل و از هر جهت عالی پیدا کردیم..همین که رسیدیم مامان جون با آش رشته ی فوق العاده خ, ...ادامه مطلب

  • سهند خوشگله در جشن عروسی مهسا جان

  • سلام پسر خوشگل و خوش تیپ و خوش قلبمامروز مصادف با تولد دایی حامد ، جشن عروسی مهسا جان (دختر  دخترخاله ی مامان جون ) بود ، جالبه که خواهر بزرگ مهسا (میترا جان) هم جشن عروسی اش مصادف با جشن تولد شما بود !قبل از عید سر بابایی خیلی شلوغه و اصلا وقت و مرخصی نداره خصوصا بعد از ظهر ها  ، منم که مشغول خونه تکونی لاک پشتی هستم ، چون با سرعت دو برابر من !&nb, ...ادامه مطلب

  • سهند جان در پیست اسکی یام

  •    میلاد مظهر صبر و شکیبایی و تجسم عینی علم و عفافحضرت زینب علیها السلام مبارک باد بابایی مهربون امروز صبح برای صبحونه سنگک و نون روغنی گرفت و صبحونه خوشمزه درست کرد و برامون لقمه میگرفت بعد گفت خانومی چایی رو بریز تو فلاسک بعد از نماز بریم امامزاده (شهر مرند )..مامان جون با دوستاش برای استخر قرار گذاشته بود و نتونست با ما بیاد ..شب تو خواب با مامان جون حرم حضرت معصومه (س) بودیمنگو قراره امروز ( در روز ولادت بی بی زینب) ،  مهمون برادر زاده اش بشیم..تو خواب به خادم حرم کمک میکردم و به زائران چایی میبردم ..سر راه  در کاروانسرای زیبا و تاریخی یام  پیاده شدیم ..زمستان باشد وسرمای برف و سفیدی کوهستان..بوی هیزم سوخته و دو فنجان چای داغ بابایی گفت سر راه به پیست اسکی هم بریم و هوامون عوض شه .. منم مثل بابایی پوتین پوشیده بودم ولی برای شما لباس تعویضی (بیرون) نیاورده بودم مثل کلاه و دستکش و شلوار اضافه..کوهنورد ها که از کوه پایین میومدن باهاشون سلام احوالپرسی میکردی .. یکی از کوهنوردها کلاه و چکشش رو بهتون داد تا باهاشون عکس بگیریچه لذتی میبردی از راه رفتن و بالا پایین پریدن و سر رفتن رو برفها..تصدق چشای شاد و براقتبابایی که رو برفها دراز کشید ، شما هم به تقلید از بابایی ده ها بار رو برفها و گلها دراز کشیدی     برفها رو اولش بجای پرت کردن , ...ادامه مطلب

  • کربلایی سهند جان در امامزاده عبدالغفار اسکو

  • بعد از صرف صبحانه که املت خوشمزه مامان پز بود که پدر و پسر به به کنان نوش جون کردید و خوندن نماز رفتیم پارک تازه احداث اسکو ، تقریبا خلوت بود و یک دل سیر بازی کردی و خندیدی تا خسته شدی ..این طرف هم من و بابایی الاکنگ بازی میکردیم که زود حسودی کردی و اومدی و بابایی رو پیاده کردی ..فدای لبای خندونتون بشم من..یو هووووو  کنان سرسره بازی میکردی فداتشم..چایی دبش تو این هوای سرد خیلی لذت داشت..با دستهای باز میدویدی بغل بابا و بعد از پریدن به آغوش بابایی ، ماما ماما کنان میدویدی بغل من قربون شیرین زبونی و شیرین اداییت بشم من فسقل خانآقا مهندس خوشتیپ و خوشگل و خوش هیکلم..اجازه گرفتی تا به گربه دست بزنی، چون برای ناز کردن گربه، بی تاب و بیقرار بودی ..به ماساژ ، آشاپش میگیپسر مهربونم، با لبای غنچه میگفتی جاااناااا جااانااااا ناژژژژ نااااااژ ..دستکش های کثیفت  رو عوض کردم  ، رفتیم امامزاده ای که تا به حال قسمت نشده بود بریم زیارتشون..درب امامزاده از این طرف بسته بود و فکر کردیم اشتباه اومدیم در حالیکه ارواح این قبرستان خواهان هدایای ما بودند که به این راه اومدیم و این جا دعوت شدیم ..کوههای پوشیده از برف دیده میشن و هوا چند روز هست خیلی سرد شده و سوز شدیدی داره ، دریغ از برف و بارش نعمت الهی..از جاده پایینی رسیدیم به امامزاده ..وااااای خدا جون ، چه مکان  دنج و رمانتیک و&nb, ...ادامه مطلب

  • روز پاییزی کربلایی سهند خان در امامزاده

  • + نوشته شده در  چهارشنبه سوم آبان ۱۳۹۶ساعت 22:15  توسط مامان سمیرا،بابا صابر  |  ,کربلایی,امامزاده ...ادامه مطلب

  • سهند بی نظیرم در جشن عروسی

  • امروز  برای جشن عقدکنون  پسر  دختر خاله ی مامان جون  مراغه دعوت بودیم.. عشقم مرخصی گرفته بودن که برای آرایشگاه رفتن و .. کنارم باشه.. صبح زود هوا خنک بود بعد از یه دوش  که با بابایی گرفتی ، دو تایی رفتید که برای صبحونه نون روغنی داغ بخرید بابایی میگه اگه من برات لقمه نگیرم حتما گشنه میری عروسی .. به لطف نون داغ و لقمه های بابایی کلی صبحونه خوردم شما هم فقط چند تیکه نون خوردی بعدش,نظیرم,عروسی ...ادامه مطلب

  • سهند خوشگله در پارک مره خونی سردرود

  • + نوشته شده در  شنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 18:38&nbsp توسط مامان سمیرا،بابا صابر  |  ,سهند,خوشگله,پارک,خونی,سردرود ...ادامه مطلب

  • سهند خوشگله در حنابندان و جشن عروسی دختر خاله شیدا

  • ان شاالله حنابندون خودت کربلایی پسر گلم.. عکس های حنابندان به خاطر نور کم خونه کمی بی کیفیت هستند.. به دلیل مضر بودن فلش برای چشای خوشگلت بدون فلش عکس گرفتم ازت عزیزدلم.. از شدت گرما همگی بخار پز شدیم.. اینم بچه های حاضر در حنابندان.. سهند خوشگله کنار پارلا خانومی.. پسرک فندق من قرمز پوشیده ه ه ه.. جشن در تالار سلوی تا این قسمت خلوته .. یه عکس از پسمل خوشگل و بی نظیرم گرفتم.. ان شاالله عروسی خودت کربلایی پسر جیگرم.. جشن معمولی بود ، تالار و پذیرایی خوب بود..   تا یکی از بچه ها چیزی دستش میگرفت یا بغل کسی میرفتن که دوسش داشتی ، حس,سهند,خوشگله,حنابندان,جشن,عروسی,دختر,خاله,شیدا ...ادامه مطلب

  • کربلایی سهند خان در کندوان

  •     + نوشته شده در  سه شنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 15:14  توسط مامان سمیرا،بابا صابر  |  ,کربلایی,سهند,خان,کندوان ...ادامه مطلب

  • سهند خوشگله در ارومیه..

  • برای پریدن..لازم نیست پرنده باشم.. همین که بخندی، بال در میاورم..   دنبال یک فرصتی که بیای جلو بشینی بغلم بعد که دیدی تلاش و فکر و خیال بی فایده هست با گوشی مشغول شدی.. بابایی برات کلی خرید کرد خصوصا عینک آفتابی ژله ای  یو وی و پلاریزه گرفتن ..  فدای , ...ادامه مطلب

  • سهند خان در حال قلیان کشیدن..

  • وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعالَمیننور زندگیمون سهند روز سه شنبه 31تیر 93 ساعت 11:10 در تبریزبه آغوش مامان وباباش اومد وزندگیمون رو گرمتر و عاشقانه تر از قبل کرد...پسر گلم،سهند عزیزم از ته قلب ع, ...ادامه مطلب

  • سهند خوشگله در شهر بازی شاه گلی

  • وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعالَمیننور زندگیمون سهند روز سه شنبه 31تیر 93 ساعت 11:10 در تبریزبه آغوش مامان وباباش اومد وزندگیمون رو گرمتر و عاشقانه تر از قبل کرد...پسر گلم،سهند عزیزم از ته قلب عاشقمون برات مینویسیم تا بدونی تا ابد نبض زندگیمون هستی،خدا را شکر میکنیم بخاطر وجود پاکت.انشاالله سالم،صالح ومثل کوه سهند سربلند باشی.مامان وبابا تا همیشه دوستت دارن... , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها